مطلبی که در ادامه می خوانید از کتاب گفت وگو های تنهایی اثر معلم شهیددکتر شریعتی است ...            

بی سوادی و بی شعوری وقتی با بی شرفی مخلوط میشود معجونی میسازد که این روزها میبینیم زیاد به خود مردم ساده دل و بی خبر ما میدهند ...

آقای ناصر مکارم که در این میان نویسنده و امروزی دانشمند است ,در مجله وزین علمی ودینی مکتب اسلام ,اسلام شناسی را نقد میکند وآنجا که از جانشینی پیغمبر سخن      میگویم و دو نظریه ”وصایت پیغمبر” یا” اجماع امت ”رابه عنوان عقیده شیعه و سنی نقل میکنم و برای ”اثبات ضرورت وصایت پیغمبر درباره جانشینی”،مساله شوری وبیعت،و انتخاب جانشین با آرا اکثریت مردم را غیرممکن و مطرود میدانم ،ایشان،برای اینکه شیعه بودن من به گوش مردم نرسد،نه تنها اساسا،زمینه ی بحث را مطرح نمیکند بلکه فقط به کلمه ی اجماع میچسبد و عجبا بعد از ده صفحه که راجع به آن حرف زده ام وبعد از این که میبیند اینجا صحت از انتخاب خلیفه از طرف مردم است و مقصود اجماع است ،رایج است و هر کسی کم و بیش با مساله های اسلامی و حتی تاریخ اسلام سر و کار دارد آن را میداند ،ایشان این اجماع را که اصطلاحی سیاسی و اجتماعی است و موضوعش تعیین زمامدار است و در بحث از خلافت مطرح میشود و "اجماع امت"است،با اصطلاح فقهی "اجماع فقها "اشتباه کرده...

نظر شما درباره ی آثار دکتر شریعتی چیه؟