حسرت یعنی یه بچه ی ده دوازده ساله موقع دیدن الکلاسیکو به جای لذت بردن از بازی و بالا و پایین پریدن مات کفشایه بازیکن محبوبش بشه .
غم یعنی صدای ساز فریبرز لاچینی رو بشنوی ، با صدای معین به اوج بری ، شهرداد روحانی رو تو کنسراتای یانی ببینی و در حالی که تک تک سلولای بدنت در حال رقص اند یاد قاب های تلویزیون ایران بیفتی که ساز و عشقو پشت گل و میز استتار میکنن .
بی فرهنگی  یعنی بعد از تمدن دو هزار ساله ایرانی هنوز اندر خم یک کوچه ایم که : لطفا در این مکان زباله نریزید .
بی شعوری یعنی حاضریم ساعت ها در مورد ازدواج دوم اقدس خانم و ماجرایه معافی گرفتن اکبر آقا بشنویم اما یه صفحه کتاب نخونیم .
عقب افتادگی یعنی حضرات آیات که خودشونو نشونه ی خدا میدونن به خودشون اجازه بدن که راجع به همه مسائل کشور نظریه ارائه بدن .
آبرو بر یعنی اونی که نماینده هستو و گوشی داره و گوشیش دوربین جلو و چشماش ... .
درد یعنی جایی زندگی کنی که عاشقشی ولی گاهی آرزو کنی کاش جایه دیگه ای بودی ... .
ادامه دارد ...